رابطه مدیریت کیفیت
سال هاي زيادي از مطرح شدن فرهنگ مديريت كيفيت فراگير (TQM) در جهان مي گذرد و چندي است كه در محافل صنعتي و تجاري كشور ما نيز مورد بحث قرار مي گيرد. مديريت كيفيت فراگير، به مجموعه تلاشهايي گفته مي شود كه جهت پيشبرد و بهبود كيفيت در يك سازمان صورت مي گيرند.
مديريت كيفيت جامع روش انجام دادن كار مبتني بر همياري است براي بهبود مداوم كيفيت و بهره وري در سازمان، از قابليت ها و استعدادهاي گروه مديران و گروه كاركنان بهره مي گيرد. مديران سازمان هاي فاقد مديريت كيفيت جامع 30% وقت خود را به مقابله با شكست واحدها، شكايات و مشكل گشايي اختصاص مي دهند. از آنجا كه مديريت كيفيت جامع اين وقت را صرفه جويي مي كند، مديران وقت بيشتري در اختيار دارند تا به رهبري، برنامه ريزي پيشاپيش و پردازش انديشه هاي جديد اختصاص داده و از نزديك با مشتريان كار كنند.
مديريت كيفيت يكي از عوامل مهمي است كه مي تواند در اجراي صحيح فرآيندها در يك سيستم سهم بسزايي داشته باشد. از آنجايي كه موجب تحول بسياري در بخش هاي صنعت و بازرگاني و امور خدماتي گرديده است. مديريت كيفيت فراگير در نظام هاي آموزشي طي چند دهه اخير جايگاه و اهميت خاصي در بهبود فرآيند آموزشي برخوردار گرديده و به عنوان مهمترين ابزار پيشرفت سازمان ها از جمله آموزش و پرورش به شمار آيد.
آموزش و پرورش با وجود چالش هاي فراواني كه در پيش رو دارد و نياز به تحولاتي عظيم در اهداف، سياست ها، رسالت ها و شيوه هاي مديريتي خود دارد، پس از طرح مديريت كيفيت جامع از دهه 1940 به بعد رهبران جامعه مديريت نظراتي گوناگون در خصوص شيوه ها و اصول مديريت ارائه نموده اند.
كيفيت در آموزش و پرورش و در مدارس به تغييراتي گفته مي شود كه در رفتارهاي دانش آموزان بروز مي كند. پس تنها معيار معتبر كيفيت، تغيير رفتار مطلوب دانش آموزان است. كيفيت در مدارس و در سطح كلان آموزش و پرورش جلب رضايت و حتي خشنودي دانش آموزان و والدين آنان است. مدرسه اي كه از مديريت كيفيت جامع برخوردار است به دانش آموزان، معلمان و برآورده شدن نيازها و خواسته هاي آنان توجه ويژه اي دارد. بنابراين در مقابل نيازهاي آنان قادر است از خود واكنشي سريع نشان بدهد و مي تواند منابع محدود خود را بر روي فعاليت هايي متمركز كند كه به رضايت ايشان منتهي مي شود.
بدست آوردن اطلاعات از ميزان بكارگيري مديريت كيفي جامع توسط مديران در واحدهاي آموزشي مي تواند موجب طراحي برنامه هاي جديد آموزشي و تقويت تصميم گيري توسط مسؤلين گرديده كه در نهايت موجب افزايش و ارتقا كيفيت در سيستم هاي آموزشي و به تبع آن سازمان هاي اجتماعي گردد.
پژوهش حاضر با هدف "بررسي ميزان اطلاع و بكارگيري مديران از مديريت كيفيت جامع (TQM) توسط مديران و رابطه آن با اثربخشي از ديدگاه معلمان" انجام پذيرفته است. این پژوهش در واقع از پنج بخش اصلی تشکیل شده است. در بخش اول نویسنده توصیفی مختصر در مورد جنبه های اصلی پژوهش، هدف پژوهش، و نیز اهمیت و ضرورت انجام پژوهش ارایه می دهد. سپس در بخش دوم متغیرهای مطالعه و نیز مطالعات نظری و عملی مرتبط با آنها بصورت دقیق مورد بحث قرار می گیرند. بخش سوم نیز به تشریح و توضیح ویژگی ها، فرآیندها، و نیز ابزارهای استفاده شده جهت جمع آوری و تحلیل داده ها می پردازد. نویسنده سپس در بخش چهارم نتایج حاصل شده از آنالیز داده های جمع آوری شده را ارایه و بحث می کند. در نهایت در بخش پنجم نتیجه گیری های کلی بیان می شود.
در پایان، امید است اثر حاضر در جهت ارتقای دانش خوانندگان و علاقه مندان موثر باشد.